اعتراض شرق به قبیلهگرایی پدر خواندهها در جبهه اصلاحات
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۳۵۴۱۱
نگاه از موضع بالای برخی پدرخواندههای جبهه اصلاحات که فقط خود را چهره شاخص میپندارند، موجب اعتراض روزنامه شرق شد.
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: این روزنامه به قلم مهدی شیرزاد (پسر احمد شیرزاد نماینده مجلس ششم) نوشت: بهتازگی سخنگوی محترم جبهه اصلاحات به تواتر در چند مصاحبه، تأکید فرمودهاند که برای انتخابات پیشروی مجلس، هیچ «چهره شاخص اصلاحطلبی» ثبتنام نکرده است! حتی درباره حزب کارگزاران نیز با نامبردن از افرادی، اظهارنظر فرمودهاند که چهرههای شاخص این حزب در انتخابات ثبتنام نکردهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برادر بزرگوار سومی نیز ماهها قبل، جایی در نطقی گفته بود که «حتی اگر چهرههای شاخص اصلاحطلب هم در انتخابات ثبتنام کنند و همه ایشان نیز تأیید صلاحیت شوند، اصلاحطلبان نباید در انتخابات شرکت کنند». به نظر میرسد در نگاه حضرات و بزرگواران، مقدرات کشور دایر بر مدار «چهرههای شاخص اصلاحطلبی» میگذرد و خارج از این قبیله، کسی در این کشور رسمیت ندارد! اما پرسش اینجاست که آیا این چهرههای شاخص اصلاحطلب، از شکم مادر چهره شاخص اصلاحطلب زاده شدهاند؟! و آیا چهرهشدن این افراد صرفا به هوش و استعداد و تلاش فردی ایشان بازمیگردد یا مجموعه عواملی دست به دست هم دادهاند تا این افرادی که اینگونه درباره دیگران حرف میزنند، در قامت «چهره شاخص اصلاحطلبی» در عرصه سیاست عرض اندام کنند؟ بخش درخور توجهی از کسانی که امروز بهعنوان چهره شاخص اصلاحطلبی قلمداد میشوند، عضو حزب مشارکت بودند. این افراد تا پیش از تشکیل جبهه مشارکت، بهعنوان حزب یاران خاتمی و حزب کسانی که اعضای ستادهای انتخاباتی خاتمی در سال ۷۶ بودند، چندان چهرههای شناختهشدهای نبودند؛ حتی دیگرانی هم که پیشتر، در احزابی مانند کارگزاران و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی عضو بودند، نیز تا پیش از دوم خرداد چندان شناختهشده نبودند. کموبیش تک چهرههایی متعلق به جریان خط امام بودند؛ اما اساسا نه اصلاحاتی بود و نه چهره شاخص اصلاحطلبی!
همین چهرههای شاخص امروز، در ۲۵ سال پیششان، اغلب با برخی چهرههای شاخصی که در مجمع روحانیون یا جریان خط امام یا نیروهای نزدیک به مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی بودند، چالشهایی نیز داشتند. در خاطرات مرحوم هاشمی در سال ۷۹ برخی از این چالشها از زاویه دید ایشان توصیف شدهاند. افزون بر این، چالش با نیروهای مخالف دولت هم بود. اگر مجاهدت روزنامهنگارانی که سالها در معرض انواع تهدیدها و تحدیدها بودند، نبود، اگر فداکاری و جانفشانی جوانان و دانشجویانی که خالصانه و بیادعا در حمایت از این جریان زحمت کشیدند و فعالیت کردند، نبود، اگر حُسن نظر و اعتماد آقای خاتمی به برخی از این چهرهها برای مسئولیتدادن در دولت نبود و اگر وفاداری و نجابت ملت شریفی که بارها در انتخاباتهای مختلف به این افراد رأی دادند، نبود، بیشک هیچیک از چهرههای شاخص اصلاحطلب در موقعیت امروز نبودند.
مثال درباره اینکه چه کسی، چگونه و از چه زمانی تبدیل به چهره شاخص شد، کم نیست. بهعنوان نمونه یکی از دبیران کل محترم یکی از احزاب مؤثر جبهه اصلاحات که از قضا عضو هیئترئیسه جبهه هم هست، اساسا تا پیش از انتخابات مجلس دهم، چندان شناخته شده نبود؛ بنابراین عرضم این است که عمر شاخص بودن برخی از حضرات نیز لزوما چندان طولانی نیست!
اما خوشمزه عمد در نادیده انگاشتن برخی افراد است؛ به گونهای که دو آدمی که نسبتا در یک دوره فعالیت دانشجویی داشتهاند و از یک نقطه شروع کردهاند و اغلب روند شبیه به همی را نیز طی کردهاند، یکی بهعنوان چهره شاخص معرفی میشود و دیگری که مدتی نیز در هیئترئیسه جبهه اصلاحات عضو بوده و نقش و مسئولیتهای مهمی در تأسیس و فعالیت یکی از احزاب مؤثر این جبهه داشته، اساسا نادیده گرفته میشود. یا دیگری که در دولت خاتمی استاندار بوده و در دولت روحانی معاون رئیسجمهور، گویی اصلا نبوده و نیست! یا دیگری که رئیس فلان شعبه استانی بهمان حزب مهم عضو جبهه اصلاحات است، ظاهرا از نظر دوستان، حتی در استان خود نیز شاخص نیست! جریان سیاسی که ۳۰ سال، چهرههای شاخصش اسامی ثابت و تکراری باشد، یک جریان زنده و پویا نیست! اینکه قبیلهگرایان، نگاهشان به قدری تنگ و محدود باشد که حتی سرمایههای انسانی و دوستان خودشان را نیز بیرون از جرگه سیاسیشان محسوب کنند، مزیت و فضیلتی برای این جریان خالصساز نمیآورد! البته از نظر نگارنده، اصلاحات همچنان یک جریان زنده سیاسی است که چهرههای بالقوه و بالفعل فراوانی دارد که اگر روزی پدرخواندهها اجازه دهند، فرصت بالندگی پیدا خواهند کرد. نفس اینکه هیچ چهره شاخص اصلاحطلبی در انتخابات آینده مجلس ثبتنام نکرده، یک برکت و فرصت برای سیاست ایران است؛ چون امکان معرفی چهرههای جدیدی غیر از اسامی تکراری ۳۰ساله به جامعه فراهم میشود!
منبع: مشرق
کلیدواژه: تحلیل روز طوفان الاقصی قیمت انتخابات انتخابات 1402 اصلاح طلبان آیت الله هاشمی رفسنجانی جبهه اصلاحات مجمع روحانیون سید محمد خاتمی حزب کارگزاران اصلاح طلبان مجلس ششم دولت روحانی آیت الله هاشمی رفسنجانی انتخابات مجلس دهم خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت چهره های شاخص اصلاح طلب چهره شاخص اصلاح طلب ثبت نام نکرده جبهه اصلاحات چهره ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۳۵۴۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انصراف قالیباف از نمایندگی مجلس جدی است؟ /برنامه ریزی ۵ ساله برای ورود به انتخابات ۱۴۰۸ /دولت رئیسی علیه قالیباف دست به کار شد
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، هاتف صالحی، روزنامهنگار و چهره اصولگرای نزدیک به طیف قالیباف با روزنامه هم میهن گفتگویی داشته که بخش هایی از آن را می خوانید؛
*چرا قالیباف برای ورود به مجلس در انتخابات ۱۴۰۲ با جبهه پایداری ائتلاف کرد؟ به نظر شما این ائتلاف پس از انتخابات هم ادامه خواهد داشت و فراکسیونی در مجلس با حضور شورای ائتلاف نیروهای انقلاب و پایداری شکل میگیرد؟
برخی رفتارها پراگماتیسمی است که متناقض به نظر میرسد اما در ساحت سیاست یک امر مرسوم و طبیعی است. یکی از اصلیترین شاخصههای جبهه پایداری، مخالفت با محمدباقر قالیباف است. قالیباف هم تاکنون سر سازگاری با جبهه پایداری نداشته است. اما در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ این دو با هم ائتلاف کرده و لیست واحدی را تشکیل دادند. اگر جبهه پایداری رویکرد ایدئولوژیک دارد چرا این اتفاق افتاد؟
جبهه پایداری در سالهای اول (۱۳۹۰) که از احمدینژاد جدا شد جزوهای به نام «استقامت در منطقه ممنوعه» را منتشر کرد. اما جبهه پایداری نتوانست به این استقامت پایدار بماند. جبهه پایداری بر این عقیده بود که هر کسی را در حلقه خود نپذیرد و بر این عقیده است که علی لاریجانی، حسن روحانی، محمود احمدینژاد و بهویژه قالیباف را نپذیرد.
قالیباف از دید جبهه پایداری یک تکنوکرات غیرانقلابی است. در این سالها هم تخریب قالیباف توسط این جریان انجام شد. اما برای رسیدن به پیروزی در میدان انتخابات گاهی لازم است که با دشمن هم ائتلاف شود که بهعنوان پراگماتیسم شناخته میشود و مماس با اپورتونیسم (فرصتطلبی) است. رفتار جبهه پایداری در طول این سالها فرصتطلبانه بوده است.
پراگماتیسم (عملگرایی محض) و اپورتونیسم (فرصتطلبی) نسبتی با مبانی ایدئولوژیک جبهه پایداری و استقامت در منطقه ممنوعه ندارد و این نشان میدهد جبهه پایداری از مبانی و ارزشهای اولیه خود دور شده است. چراکه قالیباف عوض نشده و اتفاقاً طی سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۲ بیشتر از مبانی جبهه پایداری دور شده است.
*قالیباف چرا تن به ائتلاف با جبهه پایداری داد با وجود آنکه میدانست این طیف او را تخریب کرده است؟
این کیاست قالیباف بود. او در تعامل با جبهه پایداری، دشمن یک دهه اخیر خود را به یک دوست تاکتیکی تبدیل کرد.
*قالیباف مجبور است برای حفظ ریاست در دوره آینده مجلس با تندروهایی بر سر میز مذاکره بنشیند که او را در انتخابات مجلس در سال ۱۴۰۲ و پس از آن تخریب کردهاند. شما این مذاکرات را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من قالیباف دو رقیب اصلی و جدی دارد؛ یکی جبهه رادیکال نوپدید در مجلس دوازدهم و دیگری دولت سیزدهم. من اصلاحطلبان را رقیب قالیباف نمیدانم. یقیناً طیف میانهرو و معتدلان راهیافته به مجلس دوازدهم قالیباف را دشمن خود نمیدانند و براساس پراگماتیسم مجبورند بین قالیباف با افرادی مانند ذوالنوری، رسایی، آقاتهرانی و... قالیباف را ترجیح دهند. قالیباف باید حلقه خود را با جبهه رادیکال نوپدید در مجلس دوازدهم تنظیم کند و با دولت سیزدهم مواجهه تعادلبخشی را در پیش بگیرد.
*چرا حامیان دولت سیزدهم رقیب جدی قالیباف محسوب میشوند؟
قالیباف برسر دوراهی گیر کرده بود و اتاق فکر او به این نتیجه رسیدند که در صورت شرکت در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۴، نباید در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ شرکت کند و فرصت را برای سامانبخشی سرمایه اجتماعی خود هزینه کند. در غیراینصورت باید برای کسب کرسی ریاست مجلس وارد انتخابات مجلس ۱۴۰۲ شده و فاتحه ریاستجمهوری را برای ۴ سال میخواند.
تصمیم این بود که قالیباف همچنان رئیس مجلس باقی بماند و اگر قرار است کاندیدای ریاستجمهوری شود، در سال ۱۴۰۸ وارد این کارزار شود اما جریانی که دولت سیزدهم را در دست دارند، بهنوعی موتلف با قالیباف بودند چراکه قالیباف در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۶ به احترام آقای رئیسی کنار کشید و در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ نیز به احترام رئیسی وارد انتخابات نشد. اما دولت قدردان این اقدام قالیباف نبوده، او را دیگری دانستند و تمام تلاش خود را میکنند تا قالیبافِ رئیس تضعیفشدهی مجلس دوازدهم باشد و احتمال ورود قالیباف به رقابت ریاستجمهوری ۱۴۰۴ را به صفر برسانند. به همین دلیل است که دولت از جبهه پایداری پشتیبانی میکند.
*مگر جبهه پایداری در انتخابات مجلس با قالیباف ائتلاف نکرده است؟
جبهه پایداری در انتخابات با قالیباف ائتلاف کرد اما به محض اتمام انتخابات مجلس، در زمین قالیباف بازی نکرد و به رقیب قالیباف برای کسب کرسیهای مجلس تبدیل شد. این به دلیل آن است که رفتارهای پراگماتیسم کوتاهمدت و غیرقابل تحلیل است. در حقیقت نگاهها بلندمدت و ایدئولوژیک نیست بلکه زودگذر است برای کسب هدفهای حداکثری. قالیباف باید مراقب رفتارهای جبهه نوپدید رادیکالها باشد، چراکه رقیب اصلی قالیباف است. این جبهه در ماههای آینده منتقد قالیباف و همچنین دولت ابراهیم رئیسی میشود.
*با این تفاسیر قالیباف میتواند با جبهه نوپدید بر سر ریاست مجلس ائتلاف کند؟
کاری بسیار سخت است. با این وجود نگاه معتدلان و عقلای مجلس به ریاست قالیباف مثبت است. سایر ارکان حاکمیت نیز ریاست مجلس قالیباف را به ریاست تندروها ترجیح میدهند چون قالیباف قابل کنترل و مدیریت است که رفتارهایی قابل پیشبینی دارد. اما جبهه پایداری غیرقابل پیشبینی است و تصمیمات یکشبه اتخاذ میکند. اگر رئیس مجلس از این طیف باشد، دود آن به چشم مجلس، مردم و حاکمیت میرود. این انتخاب بین بد و بدتر است و عقل حکم میکند که «بد» را انتخاب کنند.
*بعضی از افراد با جبهه پایداری و لیست شانا وارد مجلس نشدند، بلکه با حمایت امنا و رائفیپور به بهارستان رسیدند. این افراد چه رویکردی را در رابطه با قالیباف در پیش خواهند گرفت؟
در ادبیات سیاسی امروز کشور مراد از جبهه پایداری صرفاً تشکیلات سیاسی نیست، بلکه تفکر پایداری است. این همان تفکر رادیکال نوپدید در ساحت سیاست جمهوری اسلامی ایران است که قوارهای ندارد و مشمول رفتارها، نگرشها و تصمیمهای پارادوکسیکال است. بنابراین این افراد هم جزو پایداری محسوب میشوند و از لحاظ تفکری مماس با جریان پایداری قرار میگیرند. همان خطری که قالیباف از جانب جبهه پایداری حس میکند از سوی این افراد هم احساس میشود.
از نظر قالیباف تمام این افراد یک جریان هستند بنابراین باید تقابل تنظیمگر یا مواجهه تعادلبخش با این افراد داشته باشد. یعنی وارد دعوا با آنها نشود و تقابل آشکاری نداشته باشد. زمان انتخابات ۱۴۰۲ بیتقواییهایی در عرصه رسانه انجام و اسنادی منتشر شد و حاکی از آن است که ساحت سیاست (رفتارهای سیاستورزی منتهی به انتخابات) در شرایط کنونی کشور ناپاک و آلوده است و اخلاقمدارانه نیست.
*قالیباف در دوره دوازدهم چهارمین منتخب تهران است؛ آنهم در انتخاباتی که مشارکت در حداقل خود قرار داشت. قالیباف بدون داشتن پشتوانه مردمی میتواند مطالبات آنها را دنبال کند؟
اگر قالیباف تغییری در رویکرد خود در قبال مردم نشان دهد شکی نیست که مورد اقبال مردمی قرار میگیرد.
*اگر این تغییر را در رویکردش ایجاد کند چطور تندروها را از خود راضی نگه میدارد؟
سختی کار همین است. قالیباف باید طوری رفتار کند که با مشکل مواجه نشود.
*اما این پروسه بلندمدت است و به انتخاب ریاست مجلس دوازدهم نمیرسد.
بله. این پروسه بلندمدت است و راهی برای ورود به ریاستجمهوری ۱۴۰۸ است. موضوع این است که وجاهت شخصی (با افشاگریهای جبهه پایداری در انتخابات مجلس) و آینده سیاسی قالیباف در معرض خطر است. بنابراین قالیباف باید تکلیف خود را مشخص کند. قالیباف در این دو ماه (تا انتخابات ریاست مجلس دوازدهم) میتواند تنها نظر معتدلان و اصلاحطلبان راهیافته به مجلس را جلب کند و راه سختی در این خصوص ندارد.
*به نظر شما قالیباف میتواند ریاست مجلس را به دست آورد؟
من ریاست قالیباف در مجلس دوازدهم را تقریباً قطعی میدانم. اما تمام سعی جبهه پایداری و دولت این است که قالیباف رئیس مجلس نشود اگر هم به ریاست رسید، رئیس مجلس تضعیفشدهای باشد تا خطر قالیباف در انتخابات ریاست ۱۴۰۴ را کاهش دهند تا بهعنوان رقیب مقتدری مطرح نشود. قالیباف خطری بالقوه برای ابراهیم رئیسی محسوب میشود چراکه شرایط ریاستجمهوری را دارد و همیشه دوست داشته که سکان ریاستجمهوری را به دست بیاورد.
*اگر قالیباف در دوره دوازدهم رئیس مجلس نشود، بهعنوان یک نماینده چه رویکردی را در پیش میگیرد؟
اگر فرض کنیم قالیباف رئیس مجلس دوازدهم نشود و بهطور ناپلئونی این کارزار را ببازد؛ قالیباف نماینده مردم تهران در مجلس میشود و باید ۴ سال درگیر راهروهای مجلس شود. آیا قالیباف این شرایط را میپذیرد؟ قطعاً خیر. شکی نیست که قالیباف از مجلس انصراف میدهد و آماده انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۸ میشود.
*یعنی ۵ سال در هیچ مسئولیتی به کار گمارده نمیشود؟
به هر حال او در یکی از نهادهای حاکمیتی مانند ستاد اجرایی فرمان امام (ره)، بنیاد مستضعفان یا مراکز دیگر حاکمیتی مسئولیت قبول میکند و در این ۵ سال فرصت دارد تا سرمایه اجتماعی خود را افزایش دهد و برای حضور در انتخابات ۱۴۰۸ آماده شود.
۲۷۲۱۸
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903031